جدول جو
جدول جو

معنی عشوه آگین - جستجوی لغت در جدول جو

عشوه آگین
(عِشْ وَ / وِ)
نازآلود. دارای ناز. باکرشمه. دلفریب. (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به عشوه شود
لغت نامه دهخدا
عشوه آگین
دارای ناز و غمزه با کرشمه دلفریب
تصویری از عشوه آگین
تصویر عشوه آگین
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عِشْ وَ / وِ)
کرشمه نما و آنکه آشکارا ناز و کرشمه کند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اَ دَ/ دِ)
آمیخته به عشوه و فریب: همگان عشوه آمیز سخن میگفتند و کاری بزرگ افتاده سهل میکردند. (تاریخ بیهقی ص 495). بر آن سخنان عشوه آمیز و غرورانگیز ایشان دل نباید نهاد. (تاریخ بیهقی ص 599)
لغت نامه دهخدا
تصویری از عشوه آیین
تصویر عشوه آیین
کرشمه آیین آن که آشکارا ناز و کرشمه کند کرشمه نما
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عشوه آمدن
تصویر عشوه آمدن
غنج آمدن
فرهنگ لغت هوشیار